مقالستان

مقالستان

مقالات مریم غفاری جاهد (دکتر زبان ادبیات فارسی و منتقد برگزیده پنجمین جشنواره نقد کتاب)
مقالستان

مقالستان

مقالات مریم غفاری جاهد (دکتر زبان ادبیات فارسی و منتقد برگزیده پنجمین جشنواره نقد کتاب)

ویژگی های سبکی جلد اول روایات داراب هرمزد بر اساس نسخه خطی کتابخانه مجلس

نشریه علمی پژوهشی سبک شناسی و تحلیل متون نظم و نثر فارسی ش82 اسفند 1401

مریم غفاری جاهد

دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری

علی تسنیمی 

دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری

چکیده

زمینه و هدف :روایات زرتشتیان که حاوی مباحث فقهی و حقوقی دین زرتشت است، طی سال‌ها توسط راویان مختلف از هند و ایران گردآوری شده و در مجموعه ای به نام مجموعه روایات زرتشتیان یا روایات داراب هرمزد تدوین شده است. از این کتاب چند نسخه در کتابخانه‌های هند و ایران موجود است. در این پژوهش نسخه کتابخانه مجلس از جهت ویژگی‌های ساختاری، فکری و ادبی بررسی شده است.

روش ها : این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی با هدف شناخت ویژگی‌های کتاب و نحوه تأثیر خط و زبان اوستا و پهلوی و فارسی و عربی بر زبان و نگارش آن و همچنین محتوای روایات و سبک ادبی آن انجام گرفته است.

یافته ها : خط و زبان این کتاب اندکی متأثر از خط و زبان و سبک قرن دهم و کاربرد واژه های عربی و بیشتر متمایل به خط و زبان پهلوی و اوستایی و واژه های زرتشتی است. از جهت رسم الخط غلبه با پیوسته نویسی و از نظر واژه های کاربرد واژه‌های فارسی و زرتشتی قدیمی و زبان اوستایی غلبه دارد و در موارد بسیاری خط و زبان اوستا نیز مستقیماً در آن به کار رفته است. دستخط کتاب نیز در جاهای مختلف متفاوت شده و  در برخی صفحات نازیبا و بی نظم است که نشان دهنده کاتبان متعدد و افزودن مطالب در زمانهای مختلف است. محتوای کتاب نیز شامل مباحث اعتقادی دین زرتشتی است که از طریق پرسش و پاسخ و توجه به روایات راویان مختلف از کتب معتبر نقل شده است از نظر ادبی، سبک خاصی نمی توان برای این کتاب در نظر گرفت به دلیل این که روایات از منابع مختلف آورده شده است و مبنای زیباشناسی ندارد و ویژگی های آن شامل جابجایی های نحوی و حذف افعال و همچنین تکرار مکررات، اندکی تشبیه و تمثیل است . روایات منظوم نیز ویژگی شعری نداشته و از ساختار زیبا شناسی و بدیعی برخوردار نیست.

نتیجه گیری این کتاب به دلیل استفاده از روایت‌های مختلف از منابع متفاوت و نقل از راویان متعدد دارای خط و زبان متنوع است و نوشته یکدستی ندارد و  مهمترین ویژگی آن سبک فکری است که ابعاد بسیاری از موازین دین زرتشتی را با زبانهای مختلف بیان می کند.

کلید واژه‌‌ها: روایات داراب هرمزد، زرتشتی، رسم الخط، اوستا، پهلوی، فقه و حقوق، سبک ادبی و زبانی. 

 ویژگی‌های سبکی جلد اول روایات داراب هرمزد، بر اساس نسخه خطی کتابخانه مجلس

                                                                                                                      

1..طرح مسئله

زرتشتیانی که در دوره‌های بعد از اسلام در سرزمین‌های مختلف پراکنده شده اند، پرسش‌های فقهی خود را از افرادی که آن‌ها را راویان دین میدانند میپرسند. این پرسش و پاسخ‌ها از طریق نامه نگاری انجام شده و در کتاب‌هایی گرد آوری شده است. داراب هرمزیکی از کسانی است که بسیاری از روایات را از راویان و از کتب مختلف گردآوری کرده و با دسته بندی موضوعی در دو جلد کتاب قرار داده است. روایات داراب هرمز مجموعه‌ای دو جلدی حاوی پرسش و پاسخ‌های دینی است که از سوی زرتشتیان هند مطرح شده و موبدان زرتشتی ایرانی به آن پاسخ گفته اند. این روایات سرانجام در دوران صفویه در سده‌ی ۱۱ق در هند تدوین شده است. این کتاب، جُنگ مانندی است که روایات بسیاری را از افراد مختلف از قرون نهم تا یازدهم در خود جای داده  است. زبان این اثر فارسی زرتشتی است و تکه‌های از آن به خط پارسی، اوستایی و پهلوی نگاشته شده است. مضمون این روایات مطالب دینی و آیینی راجع به آداب و رسوم و باورهای مذهبی زرتشتیان است که موبدان به آن‌ها پاسخ گفته‌اند و نشان دهنده‌ی نگرانی پیروان این دین برای از دست رفتن این رسوم است. روایت، نوعی ادبیات زردشتی است که زردشتیان برای بقای سنت‌های کهن خویش به زبان فارسی ابداع کردند. این ادبیات شامل سوال‌ها و جواب‌های مومنان زردشتی، رسالاتی در قوانین مذهبی، مراسم، تشریفات، افسانه ها و سنت‌های زردشتی است.

روایاتی که داراب هرمز در کتاب مجموعه روایات زرتشتیان گرد آورده از کتبی چون: صد در نظم، صد در نثر، صد در بندهش و راویانی چون: بهمن پونجیه، کاوس کامدین،کاوس ماهیار، کامه بهره، دستور بروجی که نام هر یک از ابتدای روایت آمده، ذکر شده است. این روایات با خط نستعلیق و دو جوهر مشکی و قرمز کتابت شده و گاهی نیز حاشیه‌هایی به صورت کلمه، جمله و عبارت در اطراف برگه یا در میان سطرها با جوهر و خط متفاوت درج شده است که افزوده‌های کاتبان بعدی است که برای توضیح یا بیان معنی کلمه‌ها ایجاد شده است.  در این پژوهش به بررسی ویژگی‌های ظاهری و ساختاری این کتاب پرداخته شده و هدف این است که ببینیم این نسخه خطی چه ویژگی‌هایی دارد و از نظر رسم الخط و کاربرد واژه ها تحت تأثیر چه عواملی بوده است.

1-2.پرسش‌های پژوهش

1.کتاب روایات داراب هرمزد از نظر ساختاری چه ویژگی‌هایی دارد؟

2.رسم الخط کتاب روایات داراب هرمز بر چه اساس است؟

3. خط و زبان روایات تحت تاثیر چه عواملی است؟

4. محتوای کتاب چه مباحثی را مطرح می کند؟

5. ویزگی های ادبی روایات دارب هرمزد چیست؟

1-3.پیشینه پژوهش

این کتاب تاکنون تصحیح نشده بنابراین تحقیق چندانی درباره آن انجام نگرفته است. دالوند(1388) در مقاله«روایات داراب هرمزد و دست نویس کتابخانه مجلس» به مقایسه این نسخه با نسخه «اونوالا» که به صورت سنگی به چاپ رسیده است پرداخته و موارد اختلاف این دو نسخه را بیان نموده و نوشته است بسیاری از مطالب در این دو نسخه جابجایی دارد یا کم و زیاد است.

نعیم آبادی(1394) نیز در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان«بررسی پرسش و پاسخ‌های فقهی کتاب روایات داراب هرمزدیار و مقایسه آن‌ها با دیگر متون فقهی زردشتی» محتوای روایات را از نظر فقهی بررسی نموده؛ اما وی از نسخه چاپ سنگی اونوالا استفاده نموده است که با نسخه کتابخانه مجلس تفاوت دارد.

به این ترتیب تاکنون پژوهشی درباره ویژگی‌های ظاهری و ساختاری این کتاب انجام نگرفته و این کار اولین بار انجام میگیرد.

1-4.اهداف پژوهش

1.شناخت ویژگی‌های ظاهری و محتوایی نسخه خطی روایات داراب هرمزد.

2.آشنایی با رسم الخط به کار رفته در کتابت روایت داراب هرمزد.

3.شناخت نوع خط و رسم الخط در نسخه خطی روایات داراب هرمزد.

1-5.روش پژوهش

در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده و ویژگی‌های کتاب مورد بحث از نظر ساختار و محتوا بر اساس اصل نسخه مورد بررسی قرار میگیرد.

2.بحث

2-1.روایت

روایت از نظر لغوی به معنی «توالی و پشت سر هم قرار گرفتن اشیاء فراوان در کنار هم»(ابن فارس، 1979،ج3: 157)  آمده است و از نظر ادبی«توالی از پیش انگاشته شده رخدادها»(بارت، 387: 9) اما در حوزه فقهی، منظور از روایت، سخنانی است که به شکل شفاهی از بزرگان دینی شنیده شده و به دلیل این که سینه به سینه نقل می شود غالباً دارای اشکال مختلف است. روایات دینی شامل احکامی است که مردم درباره آن پرسشی داشته یا با اشکالی مواجه شده اند و پاسخی که از آن دریافت می کنند به عنوان روایت، نقل می گردد.

2-2.خط و زبان اوستا

اوستا به معنی«اساس، بنیاد و متن»(توفیقی، 1385: 58 ) نام کتاب دینی زرتشتیان است که بر اساس مندرجات متون زرتشتی در ابتدا بر روی دوازده هزار پوست گاو نر نوشته شده بود ولی در زمان یورش اسکندر سوزانده شد. (ارداویراف نامه، 1382: 1، مسعودی، 1374: ج1: 224) این کتاب در زمان لاش اشکانی تا حدودی بازسازی شد ولی در زمان ساسانیان به طور جدی پیگیری شده و به همراه آموزه های دینی پیش از اوستا در کنار افسانه های ایرانی زرتشتی و غیر زرتشتی و متون علمی چون نجوم، فلسفه و تاریخ، به صورت کتابی مدون شد.(انصاری، 136: 21) این کتاب با خطی که تنها مخصوص نگارش متون دینی بود نوشته شد.

زبان اوستا کهن ترین زبان رسمی مردم ایران است که ازکتاب اوستا به یادگار مانده است. این زبان با سانسکریت از یک ریشه بوده هر دو آریایی هستند ولی اثری از مادر مشترک آنها نیست.(شهزادی،بی تا: 11)

2-3.فقه و حقوق زرتشتی

دین زرتشتی که از ادیان کهن محسوب می شود دارای قوانین مدونی بوده که در کتابهایی درج شده است. از جمله کتابهای حقوقی می توان به وندیداد اشاره نمود که به معنی «قوانین ضد دیو» است. «دیوان در اصل خدایان هندو ایرانی بودند که هنوز هم در هندوستان به همان نام و مقام باقی اند و پرستش می شوند؛ اما در ایران بنا بر مندرجات کتب پهلوی و تاریخ باستان  وشاهنامه فردوسی مخالفت با دیوان و دیو پرستی سابقه چند هزار ساله داشته است»(شهزادی، بی تا: 19) وندیداد در 22 فصل تدوین شده و شامل مطالبی است درباره اهمیت نگهداری آتش، اهمیت سگ گله، کشتن خرفستران، ارزش کشاورزی، مسایل اخلاقی، دفع نجاسات، احکام تطهیر، دفن اموات، گرامیداشت روان، اتواع گناهان، احکام زنان، مداوای بیماری‌ها، انواع نیایش ها و عقیده ثنویت.(وندیداد،

2-4. بررسی ویژگی‌های ساختاری کتاب روایات داراب هرمزد

ادبیات فارسی زرتشتی به دلیل اینکه زرتشتیان آن را پدید آورده اند ویژگی‌های خاص خود را از دیگر متون فارسی جدید دارند. این متون در واقع بیانگر مفاهیم کهن اساطیری و فرهنگی و اعتقادی ایرانیان باستان است و بیشتر ارزش محتوایی دارد تا ادبی و ایرانیان برای شناخت فرهنگ و تاریخ و باورهای خود از مواجهه با این متون ناگزیرند(منتظری،1394: 29)

2-4-1.ساختار کلی نسخه

این کتاب در دو جلد تدوین شده است. جلد اول که مورد نظر این پژوهش است دارای 272برگ  است  و 16 صفحه ابتدایی آن موجود نیست و کتاب از صفحه 17 با روایتی منظوم آغاز می شود. شماره صفحات تنها در یک سوی برگه نوشته شده بنابراین تعداد صفحات کتاب دو برابر این مقدار یعنی 544 صفحه است. و هر صفحه در 21سطر جای دارد.  شماره صفحه فقط در بالای صفحه سمت راست نوشته شده و برگ سمت چپ شماره ندارد به همین دلیل برای آسان شدن کار، صفحه سمت راست و چپ را با الف و ب مشخص کرده ایم.

کتاب‌هایی که در این کتاب مطالبی از آن‌ها نقل شده عبارتنداز: اوستا، صد در بندهش، صد در نثر، صد در نظم.

عدد صد در رساله نویسی کاربرد فراوان دارد. این روش از دوران پیش از اسلام به این دوره منتقل شده و «در» نیز در گذر زمان تبدیل به «باب»شده است.  صد در در معنی صد فصل یا صد باب است که حاوی روایاتی متعدد و متنوع است. نگارش متونی که با عدد صد در ارتباطند در سایر حوزه‌ها نیز سابقه دارد مانند رساله صد میدان و صد پند خواجه عبدالله انصاری و صد پند عبید زاکانی.

«صد در» به آن دسته از متون روایی فارسی زرتشتی گفته میشود که صد باب یا فصل دارد و در آن به مسائل اساسی دینی و اخلاقی زرتشتی اشاره شده و به بینش و آگاهی در دین زرتشتی ختم میشود(منتظری،1394: 32) متون «صد در» شامل چهار متن«صد در نثر» صد در بندهش»« صد در بحر طویل» و «صد در نظم» است.صد درِ نظم همان صد درِ نثر است که در حدود سال 864 یزدگردی (1495م)توسط مردشاه پسر ملکشاه فراهم شده است(تاوادیا، 1954: 34، نقل از منتظری،1393: 241) صد در نثر یکی از متون است که سال دقیق نگارش آن مشخص نیست. در مقایسه با صد در نظم که برگردان نظم گونه این کتاب است  در سال 864 تحریر شده میتوان تاریخ نگارش این کتاب را پیش از سال 864 یزدگردی دانست. صد درِ نثر کهن‌تر و قابل استناد‌تر است.

بندهش از متون روایی گروه اول است که در سال 896 یزدگردی یعنی اوایل قرن شانزدهم میلادی به نگارش درآمده است.(امیدسالار، 1389: 500)این کتاب،  ترجمه و تفسیر اوستا و بیشتر شامل مباحث در باب آفرینش و چگونگی شکل گیری جهان و موجودات و عناصر آن بر طبق جهان بینی زرتشتی است.ترجمه‌های این اثر تحت اللفظی و ناقص است(منتظری،1394: 31)

با مقایسه متن روایات داراب هرمزد با کتاب‌های نام برده مشخص میشود که راوی در استفاده از کتب امانتدار نبوده و روایت را عینا نقل نکرده است. به همین دلیل نمی‌توان ویژگی‌های روایت داراب هرمزد را تحت تاثیر کتب مورد نظر دانست البته در مواردی از جمله رسم الخط میان همه این کتاب‌ها شباهت‌هایی هست که معلول سبک دوره نگارش کتاب‌هاست.

2-2. ویژگی‌های ساختاری

2-2-1.حاشیه نویسی کتاب

نوشتن در حاشیه های کتاب دلایل مختلف دارد. گاهی مطلبی از قلم افتاده و کاتب مجبور است آنرا در حاشیه بنویسد و مطلب را تکمیل کند. گاهی نیز برای لازم است برای واژه های ناشناس توضیحی درج شود یا معانی مختلف آن نیز اضافه شود. حواشی گاهی توسط کاتب اصلی و گاه توسط دیگران در کناره ها یا بالا و پایین سطور نوشته می شود . در نسخه مورد بحث نیز برخی صفحات دارای حاشیه نویسی است که غالبا از سوی کاتبی دیگر یا شخصی که کتاب را بازبینی کرده افزوده شده است این حواشی چند حالت دارند:

الف. حواشی توضیحی

در مواردی واژه های ناآشنا در حاشیه‌ها و یا در بالا یا پایین واژه توضیح داده میشود. این توضیحات را کاتب دیگری غیر از کاتب اصلی به متن افزوده است و گاه تفاوت چندانی با اصل متن ندارد و تنها کلمه ای متفاوت است و یا شکل دیگری از روایت است.

برای مثال در این عبارت: «اگر سر چرکین است آن نسا دو کس به هم پیوند به واج گرفتن و کیسۀ سه جُل به دست کردن و ستل چمچه آهن بزرگ پیوندی دراز به دست بستن تا اشه پس یک کس به چاه رفتن»( داراب هرمزد:63ب)

نمونه های این نوع حاشیه نویسی را در توضیح وازۀ «سَتَل» به معنی کتک زدن و «بستاده» در معنی شنیده (داراب هرمزد: 73ب)، «برکست» به معنی «مبادا که چنین باشد»(ص20الف) می بینیم.

دلیل این نوع حاشیه نویسی گذر زمان و فاصله گرفتن از زبان راویان است که کاتب احتمال عدم فهم مخاطب را داده و واژه را به شکلی که در زمان خود وی قابل فهم است توضیح داده که البته برخی از توضیحات نیز در زمان حال قابل فهم نیست .

ب.مطالب جا افتاده از متن

در مواردی کاتب واژه یا جمله ای را جا انداخته و در حاشیه آنرا نوشته است. در این موارد جایگاه واژه در متن با علامتی مشخص شده است.

در روایتی که از «شاپور بروجی» نقل شده ، جمله ای جا افتاه است که کاتب یا بازبین، آنرا در بالای خط میان دو واژه نوشته است:

« اول با کسی که قول و پیمانی کرده باشد از او بگردد و روانش به سیصد سال در دوزخ بماند 2 بیع کرده است باز گردد(و دست بر دست زده) تا چهارصد سال در دوزخ بماند »(داراب هرمزد: 22ب) جمله داخل پرانتز در تکمیل جمله پیشین افزوده شده است.

نمونه های دیگری را در صفحات 143الف و 55ب می بینیم.

ج.نتیجه یا برداشت از متن

گاهی نوشته‌های حاشیه توضیحی درباره روایت میدهد که مشخص است در بازبینیِ متن ایجاد شده و با توجه به این که در مواردی خط نیز متفاوت است میتوان فهمید بازبینی توسط کاتب دیگری انجام شده است. نمونه این نوع حاشیه را در توضیح مطلبی مربوط به «چیدن موی سر و ریش» میبینیم. این نوع حواشی شبیه به چکیده یا گزیده متن و به عبارتی لبّ مطلب است که توسط شخصی غیر از کاتب برای دسترسی ساده‌تر به موضوع متن در حاشیه نوشته شده است.

دیگر از موی سبیل و جملۀ اندام خویش                     نی تراشند و نچینند زانکه این رسم است و کیش

                                                                                                                        (همان: 143ب)

در سمت چپ حاشیه برگه ب در توضیح این بیت نوشته است:« موی سر و ریش نباید چید نباید تراشید چه گناه گرانست»

از این موارد میتوان به حاشیه صفحات 55ب اشاره نمود که در تمام خطوط توضیحاتی پراکنده در حاشیه یا میان خطوط اضافه شده است که نقشی در متن ندارد و مطالبی است که شخصی دیگر، نظر خود را نوشته است.

همچنین در صفحه 108الف نیز دو حاشیه در سمت راست در کادری چهار ضلعی نامنظم نوشته شده که برداشت از متن اصلی است.

د.شکل دیگری از واژه

در مواردی، دلیلی برای حاشیه نویسی وجود ندارد؛ اما کاتب یا بازبین جمله یا کلمه را به شکل دیگری نوشته یا همان جمله را تکرار کرده است. همچنانکه در عبارت زیر، فعل«است» را به شکل گذشته نقلی«بوده است» در بالای واژه نوشته است:

« سوگند نامه این است  و چند گونه سوگند این است»(داراب هرمزد: 23ب)

در جای دیگری نیز شکل پیوسته واژه‌ها را به شکل جدا در بالا یا پایین آن‌ها نوشته است. این مورد کمیاب بوده و مواردی از آنرا در صفحه 55 ب میتوان دید که بالای واژۀ«بهوار» نوشته: «به هوار» و بالای «بآن« نوشته:«به آن»

مشخص است که در طول دوران نگاشتن کتاب تا خوانده شدن توسط حاشیه نویس، تغییراتی در رسم الخط فارسی ایجاد شده و شیوه های پیوسته نویسی و جدا نویسی تغییر کرده است.

ه. تکمیل روایت

این نوع حواشی جدا از متن اصلی بوده و روایتی دیگر در راستای همان موضوع بحث را بیان میکنند به طوری که به نظر میآید کاتب یا بازبین روایات را کافی ندیده و لازم دانسته در تکمیل روایات مطلب دیگری هم بیاورد. نمونه این حاشیه را در صفحه 55الف میبینیم که در بحث مربوط به آتش بهرام، روایتی از کامدین شاپور نقل شده و در حاشیۀ سمت راست، با خط و جوهری تفاوت روایت دیگری از همین شخص نوشته شده است.

تعدد روایات با مضامین یکسان در این کتاب فراوان است. این ویژگی را در کتب روایات اسلامی هم به وفور می بینیم و دلیل آن چنانکه پیشتر گفته شد مکتوب نشدن روایت در زمان شنیدن است و تعدد راویان در هنگام نوشتن موجب تفاوت هایی در اصل یا فرعیات موضوع شده است. در مورد این نوع حاشیه ها هم به دلیل این که روایت مکتوب با روایتی که در ذهن کاتب یا بازبین بوده متفاوت نموده، ذکر آن را لازم دیده است.

2-2-2.خط فارسی و اوستایی

خط و زبان رسمی ایرانیان زرتشتی در قرون پس از اسلام، فارسی دری است از این رو روایات فقهی نیز به خط و زبان فارسی گرد آوری شده اند  و تنها برخی دعاها با خط یا زبان اصلی در این نوع کتابها درج شده است.

دری زرتشتی که خود دارای لهجه های گوناگون است می تواند به عنوان زبانی مستقل به شمار رود؛ زیرا گویندگان این زبان نمی توانند با فارسی زبانان ارتباط برقرار کنند. این زبان از نظر آواشناسی و ساخت واژه نیز با زبان فارسی تفاوت دارد.(مزداپور،1374: 5)

این کتاب که حاوی مطالب فقهی زرتشتی است، به خط و زبان فارسی نوشته شده ولی در مواردی که جملات و عبارات خاص مانند دعاهای ویژه زرتشتیان از اوستا نقل میشود، خط و زبان تغییر میکند. این تغییر به دو شکل دیده میشود.

1.      زبان اوستا به خط فارسی نوشته میشود که قابل خواندن است اما مفهوم آن مشخص نیست. مانند عبارات زیر که به عنوان«نیرنگ» خوانده شده و منظور دعا و افسون و ورد است:

نیرنگ شیرینی یشتن هر شیرینی که باشد پیش بنهد و این واج خواند. بنام یزدان هورمزد خدای اوزونی کرجه خُره اوزایاد  بهرام ایزد فیروز کردشمن زدار امهی هوتاشتهی برساد از هماگناه تا فرستیچه اهورهی ....»(داراب هرمزد:43الف) برخی صفحات مانند 201 تا 207 تقریبا تمام سطور حاوی متن اوستا به خط فارسی است.

2. خط و زبان هر دو اوستایی است.

برخی از صفحات کتاب،شامل دعاها یا افسون‌هایی است که به خط اوستایی نوشته شده است. این نمونه‌ها به صورت واژه، جمله، عبارت و چند سطر و چند صفحه نیز دیده میشود. نمونه‌های این نوع نوشته را از صفحات 31 تا 42 به فراوانی میبینیم. برخی صفحات مانند 102الف و ب بخش غالب متن به شکل اوستایی است. در نمونه‌های زیر، نقطه چین‌ها نشانه خط و زبان اوستایی است که شامل دعا‌هایی است که برای انجام اموری خاص خوانده میشود. این نمونه بیشتر به صورت جمله‌هایی در میان خط و زبان فارسی آمده است.:«پنج گفتن دیگر ASeMVoHO [1]»( داراب هرمزد،بی تا: 95الف)

برخی صفحات مانند 207 و 208 کاملا به این شکل نوشته شده است.

   3.تلفیقی از دو مورد است .

یعنی در عباراتی پی در پی برخی جملات با خط و زبان اوستا و برخی با خط فارسی و زبان اوستایی آمده است. (ر.ک: داراب هرمزد،44الف)

2-2-3.رسم الخط

2-2-3-1. پیوستگی و گستگی واژه های پیشوندی و مرکب

در این کتاب قانون مشخصی برای پیوستگی و گسستگی کلمات وجود ندارد. برخی کلمات که از نظر دستوری پیوستگی دارند در این کتاب جدا از هم نوشته شده و برخی واژه ها که جدا نوشته میشوند در این نسخه به هم پیوسته است. مواردی از این نوع را بررسی میکنیم:

الف.پیوستگی

حرف اضافه«به» همواره به متمم میچسبد:

«جامۀ آن پرهیزنده را بنسا[2] سالار دهند»(داراب هرمزد:137الف)

از این جمله است: بآستین (ص128ب)بآب(ص 136الف،54الف)بدستوری(ص ص137الف)بمینو(54الف)بهوا، بهیچ، بموازنه(ص105ب)

این رسم الخط بر خلاف متون پهلوی و اوستا و مطابق با نوشته های فارسی پس  از اسلام است؛ زیرا در اغلب کتب خطی چنین رسم الخطی به کار رفته است؛ اما در متون قدیمی فارسی حرف اضافه «به» به شکل«pat»و جدا از متمم نوشته می شود:«mart pat gevak ne but» مرد به جای نبود(کارنامه اردشیر بابکان ،نقل از: جنیدی،1386: 38،43)

در بندهش به صورت«be»نیز آمده است که از واژه بعدی جداست:«گوفت کتاران سوت اومندتر سهت کاتان به او گیتیک برهینم»گفت کدامتان سودمندتر می نگرید تا شما رابه گونه گیتی بیافرینم؟(بندهش،بی تا:33)

نمونه‌های دیگر پیوسته نویسی نیز  شامل: اتصال رای مفعولی، ‌های جمع، می استمراری، حرف اشاره و همه پیشوندها  پسوندهاست و حروف است: مانند: زنانرا (ص128الف)  آنکسانرا، ایشانرا(ص108ب) آنجامه(ص105ب) اینجای(ص108ب) وقتها (س128الف) چونکه(ص 136الف)

همچنین واژه‌های مرکب و ترکیبات اضافی نیز در این کتاب در اغلب موارد پیوسته اند. واژۀ «مرگ ارزان» که به معنی «لایق کشتن» به کار میرود جز در مواردی اندک، به شکل«مرگرزان» نوشته میشود. (ص136الف، 80الف و...)در کارنامه اردشیر بابکان نیز این واژه مرکب به طور پیوسته(margarzan) نوشته شده است و مشخص است که این واژه در کثرت استعمال به عنوان واژه ای مستقل پذیرفته شده است.(ر.ک: کارنامه اردشیر بابکان، :96)

در بیت زیر نیز« اهل دین» سر هم نوشته شده است:

بود بی شکی او گنهکار ازین     گنه کار گردید بر اهلدین  (داراب هرمزد، ص60الف)

فعل«است» در بسیاری موارد پیوسته است، مانند سه واژۀ «نیرنگ دین است» در بیت زیر:

پس این پاکی اندرون بدن    ز نیرنگدینست بشنو سخن (ص132الف)

از نمونه‌های دیگر میتوان به این موارد اشاره نمود: همچنانست(ص59الف) نقلست(ص108الف و 21ب) همانست (ص 22ب)سپاسداریست(ص166ب)

ب.جدا نویسی

از موارد جدا نویسی غیر متعارف در این کتاب میتوان به جدا کردن حرف «ب» از فعل امر یا مضارع اشاره نمود. مانند : «به ببین» در این جمله:

« به بین که چند حق بران داماد باشد»( داراب هرمزد ص108الف)

این نوع جدا نویسی تحت تاثیر خط اوستا و پهلوی است که جزء پیشین فعل از آن جداست. در متون پیشین حرف «ب» و«ن» از فعل جدا نوشته شده است.  ژاله آموزگار در کتاب «زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن» به نقل از روایات پهلوی به افعال مضارع مانند:«be ozanem» به معنی بکشم  اشاره کرده است (آموزگار،1375:75) نمونه ای این نوع رسم الخظ را در کارنامه اردشیر بابکان می بینیم:«هنر و مردانگی به ستم گری و دش شرمی و دروغ و بیدادگری نه توان »(کارنامه اردشیر بابکان :17) در اصل پهلوی:ne uwan آمده است.

واژه مرکب مرگرزان در چند مورد جدا نوشته شده است.(داراب هرمزد،ص125الف)

همچنین کشتزار به صورت جداگانه آمده است:

«وگر آب ناید بدان کشت زار            رسد با نسا ای پسندیده کار»

                                                           (همان: 60الف)

این نوع تفاوت‌ها به دلیل تنوع منابع مورد استفاده گردآورنده است.

2-2-3-2.دوگانگی واژ‌ها

آمیختگی شکل قدیم و جدید لغات موجب شده است که در مواردی دوگانگی ایجاد شود. این دوگانگی در روایت یک راوی یا نقل از یک کتاب نیز وجود دارد :

املای ف و پ

واک «پ» در تاریخ تحول زبان پارسی به«ف» تغییر کرده  و در متون جدیدتر هر دو شکل این واژه ها دیده می شود. در کتاب روایات داراب هرمزد به دلیل فاصله گرفتن از آغاز دگرگونی خط از اوستا و پهلوی، واژه ها بیشتر به شکل جدید دیده می شوند به همین سبب «پ» کمتر کاربرد دارد و به طور نادر در مواردی یافت می شود اما غلبه با شکل تازه‌تر است:

«همه گاوان و گوسفندان و چهارپایان هفت کشور زمین را شیر بکاهد» (ص68الف)

واژه «امشاسفند»از دو راوی مختلف با دو شکل آمده است:

از روایت جاسا: «بدستوری دادار اورمزد امشاسفندان به دستوری سروش اشو بدستوری زرتشت اسفنتمان بدستوری دستوران دستور آنکه بر دستوران همه وجه باشد نام او بردن». از روایت بهمن پونجیه: «بدستوری دادار اورمزد بدستوری امشاسپندان بدستوری سروش اشو بدستوری زرتشت اسفنتمان  و به دهیوودی شاه وشتاسف و بدستوری دستور آنزمان که بوده باشد.»(ص76الف)امشاسفند(ص81الف،95ب،99الف، و....)

در اغلب صفحاتی که امشاسفند با شکل جدید نوشته شده ، واژه ها یا جملاتی به خط یا زبان اوستایی نیز وجود دارد که نشان از آمیختگی خط و زبان نو و کهن در این کتاب دارد.

واژه «برهنه» تنها در یک روایت به شکل «برخنه» آمده است، در حالیکه راوی هر دو نوشته یکی است(همان: 76ب)

 

«نوشته» و «نبشته » به هر دو صورت در متن آمده است؛ اما به شکل اول که جدید‌تر است بسامد بیشتری دارد و در نوع دوم نادر است:

«چنین باشد نبشته در ره دین      شنیدم نظم کردم مرد بهدین(ص17الف)

واژه «تنافوری[3]» به شکل«تنافهری» نیز آمده است؛ اما بیشتر به شکل اول دیده می شود:

«آتش که در آفتاب نهد فرمانی گناه باشد و تا که نماز شام بگذارند تنافوری گناه باشد »( ص51ب)

«و که بر پای ایستاده آب تاختن کند تنافهری گناه باشد» (ص70الف)

همچنین واژۀ «پل» که تحت تاثیر شکل پهلوی و اوستایی«پوهل»بیشتر به شکل«پول» نوشته شده است.

«چینود پول .... بریده پول »( ص110الف)

اما شکل تازه آن به صورت «پل» نیز در روایات دیگر آمده است (ص56الف)و(ص85الف) هر دو شکل این واژه تقریبا به یک میزان به کار رفته اما غلبه با شکل قدیمی آن است.

همچنین است«آب» و «آو» که با توجه به کلیت متن، غلبه با «آب» است: آب(ص133ب)، آو(ص133ب)

در مقایسه واژه های جدید و قدیم، بسامد شکل جدید بیشتر بوده و مشخص است اشکال قدیمی که به طور نادر یافت می شود مربوط به برخی گویشهای از سوی راوی یا کاتب است و به زبان قرن دهم ارتباط ندارد.

2-2-3-3.کاربرد شکل قدیم واکه‌ها

حذف «ه» بدل از کسره

در همه موارد این ویژگی دیده میشود و «ه» بدل از کسره در پیوستن به «ها»ی جمع حذف شده است: کارخانها، کرفها،کیسها،

«گرشاسپ که چندان کرفها کرده بود و چندین کارهای معظم از دست او برخاسته بود»(ص48الف)

این ویژگی در سایر کتب خطی قدیمی نیز وجود دارد و خاص این کتاب نیست چنانکه در کتاب«صدر در نثر نیز به همین نحو آمده است:»کرفهای دین اینست»(صد در نثر، بی تا:5)

«گاف» در همه جا به صورت«کاف» نوشته شده است: کفتن، کاهنبار،مرکرزان، دیکر . (ص61ب) و (ص60الف)

در مواردی حرف «ف» جایگزین«پ» شده است، مانند:فرستار به جای پرستار: (ص55الف)فختن به جای پختن (ص54الف)

همزه به جای «ی» مانند: بالاء به جای بالای(ص88الف) و(ص84ب)

«غ» به جای»ک»: جغر زن به جای چکر زن (ص114الف)

اصل کلمه «چکر زن» است که در دین زرتشتی به زن بیوه گفته می شود و در همه موارد به شکل اصلی آمده و تنها یکبار «جغر»نوشته شده است.

«و» به جای «گ»مانند: وناه به جای گناه(ص 127الف)

این واژه در پهلوی به شکلvinah آمده است.

2-2-4.غلط‌هایی املایی

به دلیل این کم سوادی راویان و کاتبان در این متن اغلاط املایی نیز دیده میشود. برای مثال واژه«سدره» که لباس مخصوص زرتشتیان است به صورت«صدره» آمده است. (ص77الف)و (ص82الف)البته می تواند به دلیل تاثیر خط عربی در فارسی نیز باشد.

واژه«نسل»نیز با «ص»نوشته شده است(ص109الف)اما در پاورقی همین صفحه در توضیح جمله، «نسل» با سین نوشته شده است.واژۀ«خرد» به معنی کوچک، در همه جا به شکل «خورد» آمده است.(ص108الف)

واژه«قواعد» جمع قاعده به صورت «قواید»و «قواعد»(ص77الف)که هر دو نوع نوشته از روایت شاپور بروجی است و مشخص نیست کاتب اشتباه کرده یا روایت به دو شکل بوده است.

2-2-5. جای خالی در برخی صفحات کتاب

برخی صفحات کتاب دارای جاهای خالی است که مولف قصد داشته بعداً مطالبی را در آنجا اضافه کند. این فضاهای خالی گاهی به اندازه یک جمله و گاه یک خط یا یک بند و گاه یک صفحه است برای مثال می توان به صفحات بعد از صفحه 71که شماره صفحه نیز ندارد اشاره نمود که تنها یک بیت در بالای صفحه ب نوشته شده که مربوط به صفحه 71 ب است. چون مطلب پیشین راجع به دخمه و نقشه آن بوده، در برگ بعدی نقشه دخمه درج شده است. در برگ بعدی صفحه الف خالی و صفحه ب خطی ناآشنا دارد که با خطوط پیشین متفاوت است. برگ بعدی بالای صفحه به فارسی نوشته شده: «بنام ایزد»، سپس با همان خط ناآشنا مطالبی درج گردیده که مشخص میکند در اینجا کاتب عوض شده است.

در مواردی نیز شماره ورقی را قرار بوده ذکر کند ولی فراموش نموده و جای آن خالی مانده است : «آن پرسش‌ها در باب ارویسگاه مرقوم شده است به ورق نوشته شده است.  دیگر آن که زنی که دشتان شود و بمیرد آن پرسش مرقوم خواهد شدن به ورق       (ص130الف)

گاهی بدون هیچ اشاره ای مبنی بر این که چیزی قرار است اضافه شود به اندازه یک یا چند جمله جای خالی ایجادشده که با توجه ویژگی نسخه‌های خطی که تمام مطالب پشت سر هم و بی فاصله نوشته میشود معلوم است که در این جاهای خالی مطلبی در نظر گرفته شده ولی کاتب فرصت تکمیل آنرا نیافته است.

2-2-6.. رنگ جوهر

کاربرد رنگ قرمز و مشکی در این کتاب یکدست نیست رنگ قرمز برای مشخص کردن پرسش و پاسخ و گاه نام راویان یا کتاب‌ها به کار میرود؛ اما این قاعده همیشه رعایت نشده است. (ص17الف وب) گاهی برای مشخص بودن ابتدای سخن و عوض شدن راوی، و در مواردی کلمه «پرسش»و«پاسخ» به رنگ قرمز میآید و گاه برخی جملات که به نظر کاتب مهم بوده با جوهر قرمز نوشته شده است. (ص133ب) ، (ص18الف)، (ص21ب)

در مواردی نادر هم حاشیه‌های میان خطوط با جوهر قرمز نوشته مانند «تمام بد گناه» در پایین کلمه «اوارون » که معنی این واژه است.(ص19الف)

2-2-7. دستخط متفاوت

خط این کتاب همانند سایر نسخ خطی، نستعلیق است اما در صفحات مختلف تغییراتی در خط دیده میشود که مشخص میکند کاتب یک نفر نبوده و به یقین چند کاتب به نگارش آن دست زده اند و ازدیاد حاشیه نویسی و تفاوت‌های رسم الخطی نیز ناشی از عوض ضدن کاتبان است. در برخی صفحات، خط بسیار زیبا و حروف شکلیل هستند. اما در صفحاتی دیگر آن زیبایی به چشم نمی‌خورد و خط مبتدی و یا ناخوانا و بدخط است. از این جمله میتوان به خط زیبا در صفحات ابتدایی اشاره نمود که رفته رفته تغییر شکل داده و برخی صفحات متفاوت شده و حتی رنگ جوهر نیز کمرنگ‌تر است و حروف نظم پیشین را ندارند.(ر.ک: ص 110بتا 112الف و 116الف تا 116ب)

2-2-8. علامت‌های نگارشی

در کتب خطی از نشانه‌های سجاوندی استفاده نمی‌شود. در کتاب روایات داراب هرمز در موارد اندکی از سه نقطه قرمز (به شکل مثلث )در میان جملات یا واژه های استفاده شده و با برخی وازگان با خطوط قرمز در زیر یا بالای واژه از متن متمایز شده اند. کاربرد سه نقطه بیشتر در هنگامی دیده میشود که دعا‌های اوستایی نقل شده یا دستوراتی از کتاب‌های دینی به شکل مجزا جمله به جمله آمده است.( ص167ب)

2-3.سطح فکری

فقه ساسانی مجموعه ای از آراء و فتاوی فقهی است که دربرگیرنده مجموعه ای از رسائل فقهی و تشریعی همچون وندیداد، شایست نشایست و... بوده است. در این متون احکام مختلفی که زرتشتیان با آن مواجه بوده اند بویژه در دوران پس از اسلام و ارتباطی که آنها در جامعه با مسلمانان داشتند و احکام جدیدی که با آن رو به رو بودند بعضی از آنها بصورت پرسش و پاسخ جمع آوری شده است.

کتاب روایات داراب هرمزد حاوی مجموعه دستورات دینی، اخلاقی، حقوقی، فقهی و مذهبی است که هر یک به شکل مبسوط با روایات متعدد توضیح داده شده است. بیشترین موضوعات کتاب شامل دستورات عملی دین است که در ارتباط با امور روزمره مردم بوده و برای آنها سوال پیش آمده است که در این بخش به آنها پرداخته می شود.

2-3-1. احکام فقهی

فقه زرتشتی شامل مباحثی است که مردم روزمره با آن در تعامل هستند و احکام خاصی دارد که باید به آن عمل شود در غیر این صورت گناه شمرده شده کیفرهای دنیوی و اخروی در پی دارد. مسایلی مانند چیدن موی و ناخن، احکام نجاسات، ازدواج، طلاق، شیر دادن فرزند، احکام میت، نحوه انجام تکالیف دینی، و همه اموری است که در زندگی مردم جریان دارد مانند احکام نجاسات که به تفصیل به آن پرداخته شده و روش های پاک شدن از نجاسات نیز بیان شده است  مباحث مربوط به نجس و پاکی شامل پاک نگه داشتن چهار عنصر از نجاسات است از این رو احکام کشاورزی که در ارتباط با کود دادن زمین است نیز جزو همین مباحث است. از این رو می توان گفت چارچوب احکام زرتشتی بر مبنای پاکیزگی بیرون و درون است ولی در این روایات بیشتر احکام مربوط به پاکی ظاهری سوال شده است که کتاب را به توضیح المسایل مسلمانان شبیه می سازد.

بای مثال در مورد وجود پلیدی در کشتزار چنین آمده است:« چون کسی کشتزار به انبازی خواهد کردن اول باید نگریدن که به همراه آب نسا هست یا نه . بعد از آن آب گذارد همچنین اگر در آن میانه آب در کشتزار باشد نسا پدیدار آید ....»(همان: 59ب)همچنین است احکام توبه (داراب هرمز17الف-19ب )احکام کشاورزی(19ب-21الف)داوری خرید و فروش(24ب-25ب)احکام دزدی(24ب)احکام زناشویی(ص115ب)و بسیاری موارد دیگر.

 

2-3-2. احکام حقوقی و کیفری

موضوعات حقوقی مطرح شده در این کتاب مانند مبحث پیشین به صورت پرسش و پاسخ آمده است و شامل مواردی چون: ارث، مسایل مالی ازدواج و طلاق، انواع گناهان و کیفرهای آنهاست.

« هر زن که فرمان شوهر نبرد و آنچه شوهر فرماید نکند او را بدان شوهر هیچ حق و بهری نرسد که  خواهد وگر نان و نفقه ندهد گناهش نباشد«داراب هرمزد،110ب)مواردی دیگر: ارث(ص109)کیفر زنا(ص11الف)کیفر دزدی(29الف)و بسیاری موارد دیگر که انواع کیفرها برای آنها ذکر شده است.

2-3-3.احکام اخلاقی

مسایل اخلاقی و عدم رعایت آنها و کیفرهایی که بر آنها مترتب است به تفصیل ذکر شده است. در مورد احترام پدر و مادر و هیربد آمده است: «در چهلم اینکه هیربد را و پدر را و مادر را نباید آزرد اگر بسیاری و رنجی و دشواری و زیان ازیشان ببیند البته نباید که جواب ایشان به زیادتی باز دهند چه خشنودی ایشان در خشنودی یزد پیوسته است و هرگاه که ایشانرا بیازارند اورمزد به اوزونی را بآزرده باشند»(همان: 107الف)همچنین در مورد نارضایتی والدین(107ب)نوشتن گناه فرزند بر پدر و مادر(107ب)

 

2-3-4.احکام مذهبی

از جمله احکام مذهبی می توان به انواع دعاهایی که برای دفع شر گزندگان یا ایمنی از بلایای دیگر خوانده می شود اشاره نمود. این نوع دعاها به زبان اوستایی است که در این کتاب گاه با خط اوستا و گاه با خط فارسی نگاشته شده است.

همچنین احکام تکلیف رسیدن فرزندان دختر و پسر نیز از این موارد است که در این کتاب اشاره شده است که تکلیف پسران پانزده سالگی است و پیش از آن گناهی بر آنان نمی نویسند:« تا پانزده ساله نبود هر گناهی که بکند اگر چه بزرگتر گناهی کند اندک مایه باشد و چون پانزده ساله شود هر گناهی که کند هم چندانش بنویسند»(داراب هرمزد،107الف) حرمت آتش و نگهداری آن نیز از مواردی است که جزو احکام مذهبی محسوب می شود. در این مورد تاکید شده است که آتش هرگز نباید خاموش شود و پلیدی نیز نباید به آن برسد. همه احکام مذکور ر این کتاب با احکام فقهی و حقوقی در هم آمیخته است از این رو زمانی که در باب آتش صحبت می شود از گناهانی که به واسطه بی احترامی یا کشتن آتش انجام می شود و کیفر آنها نیز یاد شده است.(ر.ک: داراب هرمزد، 47و48) 

دعاهای بسیاری برای دفع حشرات، جاوران موذی ، درخواستهای مهم در این کتاب ذکر شده است که خود یادآور بسیاری از اعتقادات مسلمانان در کتابهای دعاست. این دعاها از اوستا گرفته شده و با عنوان اوستای مور زدن(ص42ب)، انیرنگ شیرینی یشتن،  (ص43الف) دعای کستی پوشیدن(ص43الف) و غیره آمده است که دارای آیین خاصی است.

2-4. سبک زبانی

کاربرد لغات عربی در کنار پارسی قدیم

زبان اصلی این نوشتار فارسی دری و نزدیک به زبان امروز است و انتظار میرود کاملا فارسی یا اوستایی  پهلوی باشد؛ اما با توجه  این کتاب در قرن یازدهم هجری تألیف شده زبان عربی نیز از زبان راویان به آن انتقال یافته و برخی لغات و اصطلاحات دین اسلام نیز به آن راه یافته است از سویی دعاهای مخصوص دین زرتشتی به زبان اوستایی عینا درج شده است. بنابراین در این کتاب سه زبان فارسی، اوستایی  عربی را در کنار هم میبینیم.

در عبارات زیر واژه‌های«مطالع»،«مهمات»،«سلامت»،«اصلا» و«مستعد» عربی هستند و در کنار آن شکل قدیم«نبشته»و«پارسی» نیز به کار رفته است:

«وگر چنانچه نبشته پارسی دارند و هیربدان و دانایان مطالع نمایند و کتاب بخوانند و مهمات به جا آورند وگر اصلا نسخه نباشد دو مرد مستعد شده داناتر بفرستند مگر یاد درینجانب به دست آرند و سلامت شوند. (داراب هرمزد:55الف)

در برخی موارد به نقل از کتب دیگر که کمتر از آن‌ها استفاده شده، جملات عربی فراوان به سبک مسلمانان به کار رفته است. کتاب دستور ماه وندیداد یکی از این منابع است که در نقل از آن جملات و واژه های عربی زیاد دیده میشود و با سبک غالب کتاب تضاد دارد:کاوس ولد کامدین ، ابلغ البلغا و افصح الفصحا افضل الفضلا ، یوم جمعه و موافق ، سنه 1003 یزدجردی ، شعبان المعظم سنه 1083 هجری ، نقل مذکور ، منتشر ، احقر ، منقول.(داراب هرمزد: 71 الف )

با توجه به تاریخی که در این عبارات نوشته مشخص است این کتاب از سایر منابع مورد استفاده جدید‌تر بوده و بیشتر تحت تاثیر زبان غالب این روزگار در قرن یازدهم قرار دارد و گردآورنده روایات داراب هرمزد تصرفی در شکل روایات و زبان آن نکرده است.

افعال

در موارد بسیاری افعال به صورت مصدری می آید. این موارد برای امر کردن یا دستورات دینی است که شخص باید انجام دهد و در واقع امر غایب است:

«واشتن و روغن افشار کردن افسون اورکردن انگشت اندر روغن زدن» (ص31الف) هر ماهه آتش چهاربار باید افزودن(ص56الف) « آتش ورهرام را یکی به دو بخش نشاید کردن که  باشد.(ص56ب) قیمت و ارج نشاید گفتن(ص57الف)

افعال بیشتر به صورت قدیمی و مطابق با سبک خراسانی است: بودمی ، می کردمی ، نرسیدی ، نگرفتمی ، خراب کردی ، نیست شدندی»(ص47الف)نمونه های دیگر: قوت نبودی، بتوانستی کشتن، نتوانستندی کردن، نکشتمی(47الف) همی شود ص59ب)

بای زاید

بهشت مرا ارزانی کن که اندر جهان اژدهائی را بکشتم(47الف) اول به همه راه گذر آب و کشتزار بباید گردیدن(ص60الف) نسا بگرفتن و بیرون آوردن(ص64ب)

رای فک اضافه

بهشت مرا ارزانی کن که اندر جهان اژدهائی را بکشتم(47الف)نمونه های دیگر:

سطح ادبی

در این کتاب نمی توان ویزگی های بیانی  بدیعی را بررسی نمود زیرا نثر بسیار ساده و گزارشی دارد و جنبه زیباشناسی در آن مطرح نیست تنها عناصر ادبی که می توان در آن یافت تلفیق نظم و نثر،تشبیه، تمثیل و جملات کوتاه پی در پی است که افعالی مشابه دارد و ایجاد سجع می کند. هیچ یک از این ویژگی ها غیر از جملات کوتاه،  بسامد زیادی ندارد و به ندرت یافت می شود.

تلفیق نظم و نثر

چنانکه پیشتر ذکر شد از ویژگی‌های دیگر این کتاب تلفیق روایت منظوم و منثور است. همانطور که برای یک موضوع از چند راوی و کتاب نمونه‌هایی ذکر شده، از کتاب صد در نظم نیز روایاتی در همان موضوع نقل میشود که زبان آن نسبت به روایات دیگر ضعیف‌تر بوده واژه‌های عربی بیشتری در آن استفاده شده است. این ابیات ارزش شعری ندارد تنها جملات پند آمیز و رهنمودهایی است که با وزن و قافیه آورده شده است.

زنان چونکه فرزند پیدا کند    چو مرده بزاید چگونه بود؟   (داراب هرمزد: 132الف)

کتاب صد در نظم، رونوشتی از «صد در نثر » است که روایاتی از هر دو کتاب در کنار هم آمده است:

از صد در نثر در سی و سیوم

اینکه چون جایگاهی بود که بیمی و ترسی نبود نسا در زیر زمین نهان کرده باشند آشکارتر باید کردن .....

همین روایت از کتاب صد در نظم

در سی و هفتم بدان ای سلیم
نسا گر نهد کس به زیر زمین
بکن آشکاراش ای اهل دین


 

که  هر جا که نبود تو را ترس و بیم
سفندارمد رنج بیند ازین
که باشد تو را کرفۀ بی حساب
                    (داراب هرمزد:68ب)

 

این دو روایت در واقع یکی است و متن منظوم از روی روایت منثور به نظم درآمده، اما از نظر زبانی سست و بی مایه است و تنها به وزن و قافیه و رساندن مفهوم اکتفا شده است.

کوتاهی جملات

زبان کتاب به دوره خراسانی نزدیک است از این رو جملات کوتاه و آهنگین دارد . عبارات کتاب گاهی با حذف فعل همراه است و گاه با تکرار فعل و افعالی هماهنگ که سجع ایجاد می کند اما پیداست هدف راوی و کاتب زیبایی و ایجاد سجع نبوده است:

«تابستان سه روز بگذرد آب به سر نکنند بعد از سه روز الا که به دستشو بشویند وگرنه گناه گران باشد و آبان روز نشاید که آب بر سر ریزند و آب به شب نشاید خوردن و به بیهوده و گزاف نریزند و آب بر دیوار نباید ریختن چه هر که چنین کند خرداد امشاسفند و آبان اردویسور بانو از آن کس خشنود نباشد و خرداد امشاسفند خصمی وی کند و نگذارد که به چنود پول بگذرد و راه ندهد.»(ص66ب)

هماوایی کلمات پی در پی

در روایاتی که دارای عناصر یا پیامدهای مشترک هستند این ویژگی دیده می شود:

«بساطی که گسترند از پنبکین و پشمین و چرمین و سنگین و ایوخشتین هماشاید کردن »(ص189ب)

این هماوایی را در دعاهای اوستایی نیز می بینیم: « ابی کریا دیتی ویسیا همتاچا هوختاچا هورشتاچا پیتی رچیا        دیثی ویسیا فراگیرم و تن فرادهم همه همت هوخت هورشت فروگذارم تن فرادهم همه»(ص190ب)

تمثیل

تمثیل بسامد بسار کمی دارد و در مواردی نادر به کار می رود مانند این عبارت که طلوع و غروب را تشبیه به مرگ و زندگی کرده است:

«یکی از خورشید پدید آمد  وی از مشرق که مانندۀ زایشی است و ناپدید شدن وی به مغرب که مانندۀ مرگ است  و دیگر باره از مشرق پدید آمدن که مانندۀ رستخیز است.»(ص189ب)

«به دزدی چو چیز کسان برده ای       چنان دان که خون خودت خورده ای(ص30الف)

مثل آوردن

برای توضیح این که گناه نکردن بهتراز توبه کردن ضرب المثلی را ذکر می کند:

«پس فریضه تر آن که نخست برشنوم کند و به مثل گفته اند که پرهیز کردن بهتر از دارو خوردن است. »(ص174الف)

مثال آوردن

در برخی موارد برای روشن شدن مطلب مثالهایی آمده است

مثل گر کسی را دهی یک دم آب
هران کرفه کان مرد کرده بود

 

که تا تشنه گردد تو یابی ثواب
ازان کرفه او بهره برده بود
(ص175ب)

تشبیه

تشبیهات این کتاب بسیار کم و اغلب در روایت منظوم است. بیان تشبیهات برای روشن شدن مسایل و نکته های دینی است و ارزش ادبی چندانی ندارد و در مواردی می توان گفت تشابه است نه تشبیه زیرا در تشبیه با ادعای مشابهت مواجهیم ولی در تشابه دو طرف تشبیه می توانند شبیه باشند مانند این مثالها:

بود بدتر زشیران موش این دان       خرابی می کند مانند شیطان(ص159الف)

بود افسوسگر مانند دیوان              که باشد رو دل مردم غریوان (ص171ب)

«جمشید...روزی در صحرا مانند بیهوشان خفته بود»  (ص179ب)

«برد اهریمن او را پیش خود زود      برندش پیش او مانندۀ دود...

تبرزینش زنند و گرز فولاد         روان لرزان بسان بید از باد»(ص21الف)

نتیجه 

کتاب مجموعه روایات زرتشتیان یا روایات داراب هرمزد، جُنگی است حاوی روایت‌های دینی زرتشتیان که احکام فقه و حقوق این دین را در خود دارد. نسخه کتابخانه مجلس یکی از نسخ معتبر و متأخر است که در دو جلد تدوین یافته و در این پژوهش جلد اول آن از نظر ویژگی های ظاهری و ساختاری بررسی شد. این کتاب همانند سایر نسخ خطی، بدون پاراگراف بندی و علایم سجاوندی نوشته شده و گاهی برای مشخص شدن ابتدای کلام و عوض شدن راوی، رنگ جوهر از مشکی به قرمز تغییر یافته است. این تغییر رنگ همه جا یک دست نبوده و شامل موارد دیگری مانند برخی تیترها یا جملات مهم و یا واژه  های پرسش و پاسخ نیز می شود. ویژگی مهم کتاب، آمیختگی خط و زبان اوستایی، پهلوی و فارسی و همچنین واژه های قدیم و جدید اوستایی، فارسی و عربی است که البته سهم واژه های عربی در این کتاب اندک و نادر است.  از جهت رسم الخط، نیز در آن دوگانگی وجود دارد و به دلیل تغییر راویان و یا استفاده از منابع متعدد اشکال مختلف رسم الخط را در آن می بینیم؛ اما در نگاهی کلی غلبه با پیوسته نویسی به ویژه پیوستن حرف اضافه «به»، علامت مفعولی«را» و حروف ربط«که»«چه» و حروف اشاره«این»و«آن»است و جدا نویسی به طور نادر در آن دیده می شود. در کاربرد حروفی که از دوران باستان دارای تحول شده‌اند، غلبه با کاربرد شکل جدید‌تر است که نشان از تأثیر خط و زبان فارسی بعد از اسلام بر زرتشتیان دارد. دوگانگی در نوشتار این کتاب معلول راویان و منابع متعدد است که پیداست از سوی افرادی با سواد مختلف که برخی کم سواد نیز بوده اند گردآوری و تدوین شده است. ویژگی دیگر این کتاب از جهت ظاهری در دستخط کاتبان است که دوگانگی در آن مشهود است به طوری که در صفحات ابتدایی یا نیمه اول کتاب با خطی به مراتب زیباتر مواجه هستیم کما این که در هر دو قسمت، شاهد تغییر موقت دستخط هستیم و حاشیه نویسی ها نیز غالبا با خطی متفاوت و گاه رنگ جوهر دیگر نوشته شده است که نشان از بازبینی متن توسط کاتب دیگری دارد و آنچه مشهود است این که کل کتاب دستخط یک کاتب نیست. در بخش سبک فکری، با مباحث بسیاری روبرو می شویم زیرا این کتاب درونمایه ای مذهبی دارد از این رو مطالب کتاب برگرفته از دین زرتشتی و کتابهایی است که پس زا زرتشت بر اساس اوستا یا دید گاه موبدان نگاشته شده است. مباحث فکری این کتاب عبارت است از: فقه، حقوق، اخلاقیات، مذهب، دعاها، پاداش و کیفر، توصیف روز جزا که هر یکی به تفصیل از روایات مختلف نقل شده است. از نظر ادبی، ویژگی مهمی در این روایات دیده نمی شود و بیشترین عنصر ادبی آن تکرارها و جملات کوتاه آهنگین و وازگان پی در پی موزون است و تشبیه و تمثیل نیز به ندرت یافت می شود.

منابع

2.      آموزگار یگانه،ژاله(1375)زبان پهلوی: ادبیات و دستور آن، با همکاری احمد تفضلی، تهران: معین.

3.      ابن فارس، ابوالحسین  احمد(1979)معجم مقاییس اللغه، بی جا: دارالفکر.

4.      ارداویراف نامه(1382)ترجمه و تصحیح ژاله آموزگار، چ2، تهران: معین.

5.      امیدسالار، محمود(1389)«قدمت نسبی برخی از متون فارسی موجود در روایات زرتشتی»سی و دو مقاله در نقد و تصحیح متون ادبی، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، صص509-493.

6.      انصاری، بهمن(1396)زرتشت و زرتشتیان، تهران: آرون.

7.      بارت، رولان(1392)امپراتوری نشانه ها، چ4، ترجمه ناصر فکوهی، تهران: نی.

8.      بندهش(بی تا)چاپ عکسی از روی نسخه شماره 1 تهمورس دینشاه، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.

9.      تفضلی،احمد(1354)مینویی خرد، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.

10. توفیقی،حسین(1385)آشنایی با ادیان بزرگ، چ8، تهران: لیلی.

11. جنیدی، فریدون(1386)نامه پهلوانی، آموزش خط و زبان پهلوی،(اشکانی-ساسانی)چ2،تهران: بلخ.

12. حسینی، سید حسن(1384) درجات گناه، تاوان و پتت در دین زرتشتی، نشریه هفت آسمان،ش28صص187-224.

13. دالوند،حمیدرضا(1388)روایات داراب هرمزدیار و دستنویس کتابخانه مجلس شورای اسلامی، پیام بهارستان، دوره دوم، ش5صص260-247.

14. روایت داراب هرمزد،(بی تا) نسخه خطی کتابخانه مجلس، جلد اول

15. شاهرخ، کیخسرو(1337)آئینه آئین مزدیسنی، چ3، بی جا: بی نا.

16. شهزادی، رستم(بی تا)قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان، گفتاری درباره کتاب ماتیکان هزارداتستان، گرد آورنده و برگردان: رستم موبد شهزادی، به کوشش مهرانگیز شهزادی، بی جا: بی نا.

17. صد در نثر (بی تا) به کوشش بهمن انصاری(سوشیانت)، نسخه الکترونیکی.

18. صد در نثر و صد در بندهش(1909)ویرایش اروان بامنجی ناسار وانجی دهابهار،م.ا. نسخه الکترونیکی منتشر شده به وسیله بهمن انگاره(سوشیانت)

19. فره وشی، بهرام(1354)کارنامه اردشیر بابکان،ترجمه بهرام فره وشی، تهران: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ.

20. ..........................(1381)فرهنگ فارسی به پهلوی،چ3، تهران: دانشگاه تهران.

21. مجمل التواریخ والقصص(1318)به نصحیح ملک الشعرای بهار، تهارن: چاپخانه خاور.

22. مزداپور،کتایون(1369)شایست نشایست، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.

23. .........................(1374)واژه نامه گویش بهدینان شهر یزد، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

24. معین،محمد(1371)فرهنگ فارسی، تهران: امیرکبیر.

25. مکنزی،د.ن(1373)فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی،تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

26. منتظری،سید سعید رضا(1393) صد در نثر و صد در بندهش و معرفی نسخه‌های آن، آینه میراث، صص239-253

27. ......................................(1394) بررسی و معرفی ادبیات فارسی زرتشتی، آینه پژوهش،ص29-37.

28.  

29. نعیم آبادی،بهناز(1394) بررسی پرسش و پاسخ‌های فقهی کتاب روایات داراب هرمزدیار و مقایسه آن‌ها با دیگر متون فقهی زردشتی، پایان نامه کارشناسی ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی، دانشگاه تهران.

Abstract

Background and Aim: Zoroastrian narrations, which contain jurisprudential and legal issues of Zoroastrian religion, have been collected over the years by various narrators from India and Iran and have been compiled in a collection called Zoroastrian narrations or Darab Hormozd narrations. Several copies of this book are available in Indian and Iranian libraries. In this research, the version of the parliament library has been studied in terms of structural, intellectual and literary features.

Methods: This descriptive-analytical study was conducted to identify the characteristics of the book and the effect of Avestan, Pahlavi, Persian and Arabic scripts and languages ​​on its language and writing, as well as the content of narrations and its literary style.

Findings: The script and language of this book are slightly influenced by the script, language and style of the tenth century and the use of Arabic words and more inclined to the script and language of Pahlavi and Avestan and Zoroastrian words. In terms of calligraphy, it prevails with continuous writing, and in terms of the use of words, Old Persian and Zoroastrian words and the Avestan language prevail, and in many cases, the Avestan script and language have been used directly in it. The handwriting of the book is also different in different places and in some pages it is ugly and irregular, which shows multiple scribes and adding content at different times. The content of the book also includes the doctrinal issues of the Zoroastrian religion, which has been quoted from authentic books through questions and answers and attention to the narrations of different narrators. From a literary point of view, no specific style can be considered for this book because It has no aesthetic basis and its features include syntactic shifts and deletion of verbs as well as repetition, a bit of simile and allegory. Poetic narrations do not have poetic features and do not have an aesthetic and original structure.

Conclusion This book has different scripts and languages ​​due to the use of different narrations from different sources and quoting various narrators, and the writing is not uniform, and its most important feature is the style of thought that expresses many dimensions of Zoroastrian religion in different languages.

Keywords: Darab Hormozd, Zoroastrian, calligraphy, Avesta, Pahlavi, jurisprudence and law narrations, Literary and linguistic style.



[1] اَشِم وُهو

[2] به نساسالار

[3] تَناپوهْل‌ tana‌Îpuhl یا تَنافور: دراوستا تَنَوپِرِثَه tanu- pƏrƏÑa بـه مـعنی «تـن به سزا رسیده» یا پشوتَنُو یعنی تن به سزا ارزانی یا تن محکوم و بـه‌ عـبارتی‌ بـه معنی «کسی که‌ تن‌ خود را باید برای گناهی که کرده است بدهد» آمده اسـت. در گـزارش پهلوی تَناپوهل‌یگانیه tanaÎ puhlãÎgaÎnãÎh؛ تناپوهل tanaÎpuhl و یا تناپوهر؛ و در‌ پازند تنافور شده و در توضیح افـزوده شـده: مرگ ارزان، یعنی به مرگ ارزانی‌ یا در خورِ مرگ‌(حسینی:1384: 195)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد